لاگ به لاگ یکشنبه 91 اسفند 6 :: 2:45 صبح :: نویسنده : سمیک فرزاد
بی هیچ بهانه ای لبریزم، باشد که بهانه ها مرا دریابند... موضوع مطلب : یکشنبه 91 اسفند 6 :: 2:43 صبح :: نویسنده : سمیک فرزاد
دلیل گریه ام از دست دادن تو نیست، چرا که هرگز تو را برای به دست آوردن نخواستم. اینبار می گریم از این رو که باز هم محبتی را از دست دادم که امیدوار بودم از آن من می شد... موضوع مطلب : یکشنبه 91 اسفند 6 :: 2:31 صبح :: نویسنده : سمیک فرزاد
من دلم می خواهد باور کنم که کسی به وسعت غمی که برای من موجود است، موجود است... دلم برای باور این باور می لرزد... کسی به وسعت این تردید به من لبخند می زند که: نترس! من با توام... و باز، من دلم می خواهد با تمام ترس نبودنش، در آغوشش فرو بروم و آرام بگویم: کاش اینجابودی! درست در قلب نا آرام من... و تا می خواهم باور کنم که کسی نیست، قلبم دوباره می لرزد، بیش از پیش، و من دوباره مات می مانم، بیش از همیشه... موضوع مطلب : خدا, جنجال, وجود, کفر, تردید, بودن, نبودن, حضور, شک دوشنبه 91 مرداد 2 :: 1:41 صبح :: نویسنده : سمیک فرزاد
کاش کسی بی بهانه دوستم می داشت... موضوع مطلب : دوشنبه 91 مرداد 2 :: 1:40 صبح :: نویسنده : سمیک فرزاد
به کجا برم تن م را که بهای آن بدانند؟ نه بها، بها ندانند! به بهانه ام بمانند... موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||||